آیه 102 سوره کهف
<<101 | آیه 102 سوره کهف | 103>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آیا کافران پندارند که بندگان من (چون فرشتگان و حضرت مسیح) را به جای من دوست و یاور خود میگیرند؟! ما برای کافران دوزخ را منزلگاه قرار دادهایم.
آیا کسانی که کافرند، پنداشته اند که بندگانم را، به جای من سرپرستان خود می گیرند [برای آنان در دنیا و آخرت کاری انجام می دهند؟! چنین نیست قطعاً] ما دوزخ را برای پذیرایی کافران آماده کرده ایم.
آيا كسانى كه كفر ورزيدهاند، پنداشتهاند كه [مىتوانند] به جاى من، بندگانم را سرپرست بگيرند؟ ما جهنم را آماده كردهايم تا جايگاه پذيرايى كافران باشد.
آيا كافران پندارند كه به جاى من بندگان مرا به خدايى گيرند؟ ما جهنم را آماده ساختهايم تا منزلگاه كافران باشد.
آیا کافران پنداشتند میتوانند بندگانم را به جای من اولیای خود انتخاب کنند؟! ما جهنم را برای پذیرایی کافران آماده کردهایم!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
نزلا: نزل (بر وزن عنق): آنچه براى ميهمان آماده شده است تا بر آن نازل شود. راغب گويد: «النزل ما يعد للنازل من الزاد». آن در آيه به معنى آماده شده براى كفار است كه جهنم و عذاب باشد.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يَتَّخِذُوا عِبادِي مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ نُزُلًا «102»
آيا آنان كه كفر ورزيدند، پنداشتند كه بندگان مرا به جاى من به سرپرستى بگيرند؟ قطعاً ما جهنّم را براى پذيرايى از كافران مهيّا كردهايم.
نکته ها
در اين آيات، سيماى كافران چنين ترسيم شده است:
الف: كوردلى، «كانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ»
ب: بندگى بندگان به جاى بندگى خدا، «يَتَّخِذُوا عِبادِي مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ»
ج: جهل و تعصّب، «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» «1»
كلمهى «نُزُل» يا به معناى منزلگاه است و يا نخستين چيزى است كه با آن از ميهمان پذيرايى مىشود.
پیام ها
1- شرك و باورهاى مشركان، خيالى بيش نيست. «أَ فَحَسِبَ»
2- غير خدا، هر كه باشد، «دون الله»، مخلوق وبندهى خداست. «عِبادِي» چگونه مخلوق را به جاى خدا گرفتهاند؟
3- پذيرفتن ولايت غير خدا كفر است. «كَفَرُوا مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ»
4- دوزخ هم اكنون موجود است و عذاب الهى جدّى وقطعى است. «إِنَّا أَعْتَدْنا»
5- كيفر كفر، دوزخ است. «أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ»
«1». كهف، 104.
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 231
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ فَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يَتَّخِذُوا عِبادِي مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ نُزُلاً (102)
أَ فَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا: آيا گمان مىكنند آنانكه كافر شدند. أَنْ يَتَّخِذُوا عِبادِي: آنكه فرا گيرند بندگان مرا، يعنى عيسى و عزير و ملائكه را. مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ: غير از ذات من دوستان، يعنى معبودانى كه نفع دهد ايشان را. حاصل آنكه گمان مىكنند كافران كه فرا گرفتن ايشان بندگان مرا به خدائى، نفع خواهد رسانيد (استفهام به معنى انكار) يعنى اتخاذ ايشان جمعى را به معبوديت هيچ فايدهاى نخواهد داشت ايشان را. ابن عباس گفته «3»: مراد «بعبادى»
«1» التوحيد صدوق، ص 352، باب الاستطاعة، روايت 19.
«2» تفسير برهان ج 2 ص 494 بنقل از على بن ابراهيم قمى.
«3» منهج الصادقين ج 5 ص 387.
جلد 8 - صفحه 126
شياطين و اصنامند لقوله «إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُكُمْ» «1» بعد تهديد مىفرمايد: إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ نُزُلًا: بدرستى كه ما مهيا فرموديم جهنم را روز جزا براى كافران پيشكشى، يا منزلى و مأوائى. و بنا بر معنى اول تهكم و تنبيه است بر آنكه ايشان را عذابى خواهد بود كه جهنم در پيش آن محقر باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ تَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً (99) وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكافِرِينَ عَرْضاً (100) الَّذِينَ كانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَ كانُوا لا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعاً (101) أَ فَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يَتَّخِذُوا عِبادِي مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ نُزُلاً (102) قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالاً (103)
الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً (104) أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً (105) ذلِكَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما كَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ رُسُلِي هُزُواً (106)
ترجمه
و واگذاريم بعضى از آنها را در آنروز كه موج زنند در بعضى و دميده شود در صور پس جمع كنيم آنها را جمع كردنى
و آشكار كنيم جهنم را در آنروز براى كفار آشكار نمودنى
آنانكه بود چشمهاشان در پردهاى از آيات من و بودند كه استطاعت نداشتند شنيدن را
آيا پس گمان كردند آنانكه كافر شدند آنكه بگيرند بندگان مرا غير از من صاحب اختياران همانا ما آماده نموديم جهنّم را براى كفّار منزل مهيّا شده
بگو آيا خبر دهيم شما را بزيانكارتران در كارها آنانكه باطل شد سعيشان در زندگى دنيا و آنها گمان ميكنند كه خودشان خوب ميكنند كار را
آنگروه آنانند كه كافر شدند بآيتهاى پروردگارشان و ملاقاتش پس تباه شد كردارهاشان پس بر پا نميداريم براى آنها روز قيامت ميزانى را
اين است كه پاداش آنها جهنّم است براى آنكه كافر شدند و گرفتند آيتها و پيمبران مرا باستهزاء.
تفسير
- چون در ذيل آيات سابقه ذكرى از روز موعود كه قيامت كبرى است بميان آمد خداوند بعضى از احوال آنروز را بيان فرموده كه در آنروز واگذاريم مردم را بحال خود كه مخلوط شوند بيكديگر و از كثرت ازدحام و اضطراب مانند آب دريا موج زنند بعضى در بعضى، و بعضى ضمير در بعضهم را راجع بيأجوج و مأجوج و موج بعضى در بعضى را بملاحظه كثرت و ازدحام آنها در روز انهدام سدّ و ريختن آنها در ميان ساير خلق دانستهاند چون اين از علائم قيامت است ولى عيّاشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد روز قيامت است و دميده شود در صور يعنى اسرافيل ميدمد در صور خود براى بر پا شدن قيامت و گفتهاند صور مانند شاخى است كه يك سر آن در دهن اسرافيل و يكسر آن زير عرش است دفعه اوّل ميدمد همه ميميرند دفعه دوم ميدمد همه زنده ميشوند و اينجا مراد نفخه ثانيه است كه همه سر از قبر در آورند و در پيشگاه الهى مجتمع گردند براى حساب و جزاى اعمالشان و بعضى گفتهاند صور بفتح واو جمع صورت است خداوند مصوّر ميفرمايد مردم را در قبور چنانچه مصوّر ميفرمايد در ارحام و ميدمد در آنجا روح را چنانچه ميدمد در ارحام و معناى اوّل اظهر است و خداوند عرضه ميدارد
جلد 3 صفحه 455
و ظاهر ميفرمايد در روز قيامت جهنّم را براى كفّار بطوريكه همه آنرا مشاهده مينمايند بپاداش آنكه در دنيا نميديدند آيات و علائم وجود و توحيد حقّ را از باب تعصّب و عناد گويا پردهاى بر چشمهاشان كشيده شده بود كه عالم را در نظر آنها تيره و تار نموده بود والا بهر چه نظر ميكردند آيهاى از آيات حقّ را مشاهده ميكردند چه رسد بقرآن كه مجمع آيات الهى بود و عجبتر از اين آنكه استطاعت و تمكّن و توانائى شنيدن آنرا هم نداشتند مانند اشخاص كر كه قدرت بر استماع ندارند و اين از فرط عناد و وفور لجاج آنها بود با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ولى نهايت غيظ و غضب و حسد و عداوت آنها با امير المؤمنين عليه السّلام بظهور و بروز ميرسيد لذا در روايت عيون از امام رضا عليه السّلام و در روايت قمّى ره از امام صادق عليه السّلام از ذكر بولايت آنحضرت تفسير شده كه از شدّت بغض و عداوت با او و اهل بيت اطهارش نميتوانستند عزّت او را به بينند و فضائلش را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بشنوند آيا گمان كردند كفّار با آنكه نبايد چنين گمانى بكنند كه گرفتن ملائكه و مسيح عليه السّلام و امثال او از بندگان خدا را اولياء و صاحب اختياران نجات دهنده است آنها را از عذاب خدا نه چنين است نجات در اطاعت خدا و هلاك در معصيت او است و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت أ فحسب برفع باء و سكون سين قرائت فرموده است و بنابراين معنى آنستكه آيا كافى است آنها را در نجات نه چنين است و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد آن دو و شيعيان آن دو هستند كه آن دور اولى خودشان قرار دادند و از ولايت خدا بيرون رفتند و گمان كردند كه دوستى آن دو موجب نجات آنها است از عذاب خدا با آنكه بدوستى آن دو كافر شدند و ظاهرا مراد بيان شمول آيه است آن دو و اتباعشان را در هر حال خداوند مانند تشريفاتى كه شخص براى مهمان تازه وارد تهيّه ميكند قبلا جهنم را براى آنها آماده و مهيّا نموده است و زيانكارترين مردم در دنيا كسانى هستند كه اعمال خودشان را باطل و فاسد نمودند براى كفر و ضلالت چون ميتوانستند كار خوب كنند و نتيجه خوب بگيرند و نكردند و نگرفتند و بر فرض كار خوبى هم كردند چون شرط صحّت و قبول آن كه اسلام و ايمان باشد موجود نبود فاسد و بىنتيجه شد و عجب در آنستكه از فرط جهالت و عجب و خود پسندى گمان ميكنند كه كار خوبى كردند و در اخبار
جلد 3 صفحه 456
ائمه اطهار بيهود و نصارى و قسّيسين و رهبان و اهل شبهات و اهواء از اهل قبله و اهل بدع و خوارج نهروان و اهل حرورا كه دهى است نزديك كوفه و خوارج حروريّه منسوب بآنند تفسير شده است آنگروه كسانى هستند كه كافر شدند بآيات خدا از قرآن و پيغمبر و امام و بمعاد كه وقت ملاقات و نيل بثواب و عقاب و حضور در پيشگاه الهى است و باطل و فاسد و ضايع شده است اعمال آنها براى كفرشان و ثوابى بآنها داده نميشود براى فقدان شرط آن و لذا ميزانى براى سنجيدن اعمال آنها وضع نميشود چون پوچ است و وزنى ندارد يا قرار نميدهد خدا پيش خود وزن و مقدار و سنگينى و اعتبارى براى آنها بلكه بنظر حقارت و ناچيزى در آنروز بآنها نظر ميفرمايد و بنابراين وزن بمعناى مقدار و اقامه ننمودن بمعناى قرار ندادن است و بنابر اول وزن بمعناى ميزان و اقامه ننمودن بمعناى بپا نداشتن است و ترجيح هر يك از دو معنى بر ديگرى از جهتى بر اهل ادب پوشيده نيست و در روايات ائمه اطهار بهر دو معنى اشاره شده است و محتمل است هر دو مراد باشد چنانچه مكرر اشاره شده اين است حال آنها در قيامت كه قدر و قيمتى و ثوابى ندارند و جزاء آنها جهنّم است براى كفرشان و گرفتن آنها آيات الهى و پيغمبران را بسخريه و استهزاء و بنابراين كلمه ذالك مربوط بآيه سابقه و جمله جزائهم جهنّم ابتداء كلام است و در روايات ائمه اطهار آيات بامير المؤمنين عليه السّلام و اوصياء كبار آن بزرگوار و استهزاء كنندگان بتخلّف كنندگان از ايشان تطبيق شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ فَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَن يَتَّخِذُوا عِبادِي مِن دُونِي أَولِياءَ إِنّا أَعتَدنا جَهَنَّمَ لِلكافِرِينَ نُزُلاً (102)
آيا پس از اينکه همه ادلّه و براهين و معجزات انبياء گمان ميكنند كساني که كافر شدند بگيرند بندهگان مرا اولياء خود از غير من محقّقا ما مهيّا كردهايم جهنم را از براي كافرين که منزلگاه آنها باشد و در آن نازل شوند أَ فَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا ادلّه توحيد بجميع مراتب از توحيد ذاتي صفاتي افعالي عبادي نظري آن قدر زياد است که از ابده بديهيّات بشمار ميرود چنانچه گفتند (دل هر ذرّه را که بشكافي وحده لا شريك له گويد) مع ذلک دستگاه شرك بسيار وسعت پيدا كرده مسيحيها قائل بتثليث شدند جماعتي از مشركين عبده ملائكه شدند جماعتي عبده انبياء شدند باغواي شيطان صورت انبياء را ميگذاردند و بآنها سجده ميكردند گبرها قائل به يزدان و اهرمن شدند خالق خيرات و شرور بسياري از اهل سنت و جماعت قائل بصفات زائده شدند عرفاء صوفيّه گفتند صورت مرشد را بايد در نظر گرفت جمعي از شيعه در حق امير المؤمنين و ائمه طاهرين مقام الوهيت قائل شدند حتي در اخبار دارد که فرمود
ادني الشرك ان تقول للحصات نواتا
يعني يك چيزي در دين تغيير دهد حرامي را حلال داند و واجبيرا حرام شمارد أَن يَتَّخِذُوا عِبادِي كساني که سر تا پا احتياج بخدا دارند و طوق بندهگي را بر گردن انداختند من دوني غير از پروردگار خود آنها را اولياء و توجّه بآنها بلي واسطه قرار دادن و شفاعت در پيشگاه الهي مربوط بشرك نيست إِنّا أَعتَدنا جَهَنَّمَ دليل بر اينكه بهشت و جهنّم قبلا خلق شد و تهيّه شده است بهشت بر اهل ايمان و تقوي و عمل صالح و جهنّم لِلكافِرِينَ نُزُلًا بجميع اقسام كفر و كساني که در حكم كفر هستند.
407
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 102)- این آیه به یک نقطه انحراف فکری آنها که پایه اصلی انحرافات دیگرشان بوده است اشاره کرده، میگوید: «آیا کافران پنداشتند میتوانند بندگانم را به جای من ولیّ و سرپرست خود انتخاب کنند» (أَ فَحَسِبَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنْ یَتَّخِذُوا عِبادِی مِنْ دُونِی أَوْلِیاءَ).
آیا این بندگانی که معبود واقع شدند همچون مسیح و فرشتگان هر قدر مقامشان والا باشد از خود چیزی دارند که بتوانند از دیگران حمایت کنند؟ یا به عکس، خود آنها هم هر چه داشتند از ناحیه خدا بود، حتی خودشان نیز نیازمند به هدایت او بودند این حقیقتی است که آنها فراموشش کردند و در شرک فرو رفتند.
در پایان آیه برای تأکید بیشتر میفرماید: «ما جهنم را برای پذیرایی کافران آماده کردهایم» (إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرِینَ نُزُلًا).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم